تقلید از امیر حسین.کتاب خواندن روی زمین
الو....الو ..من جوجوام
دهم مهره
امروز باهم رفتیم اداره...تا من کارای عقب افتادم وانجام بدم. بابا اومد دنبالمون اوتجا که رسیدیم وبابا رفت خیلی شیطونی کردی اصلا نفهمیدم با خانم متصدی چی گفتم توی راه هم همش میگفتی بزارم زمین راه برم اخه چه راه رفتنی دور خودت میچرخیدی رو پله ها مینشستی وارد هر مغازه ای میشدی یه بارم دویدی تو یه بنگاه.خلاصه عطای پیاده روی رو به لقاش بخشیدم .یه تاکسی گرفتم اومدیم خونه .تو پارکینگ یه کم اب جمع شده بود خودت انداختی توش .بعدم گیر دادی به دوچرخه همسایه که سوار شی .بیچاره سوارت کرد اصرا میکردی پله هارو خودت بیای بالا .خلاصه خوب خسته ام کردی .رسیدیم که خونه کمی غذا خوردی حالا هم از خستگی بیهوش افتادی خوابیدی ومن فرصت کردم بیام ودستی به وبلاگ بزنم ...
نویسنده :
مامان صبا
14:31
دوستون دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه
سلام به دوستای تازم ومامانای مهربونشون مخصوصااوین جیگر ..پریاخوشگل عسل..پارسا قهرمان ..یکتا ملوس وارین جون الی مهربون عمو مهرتاش ونوشین مهربونم .بوس بوس ...
نویسنده :
مامان صبا
14:05
ماشین بابا م خراب شده من و گذاشتن اینجا البته داداشی مراقبمه
کفشای جوجو...مخصوصا مشکی یرو خیلی دوست داره
دست پاک پاک
سومین صبح مهر ماه نود
امروز ساعت یک اولین جلسه دانشکاه تو سال تحصیلی جدیده .صبح زود پاشدم بابا وامیر حسین و راه انداختم .ناهار درست کردم خونه رو مرتب کردم . تو هنوز خوابی .الان که نگاهت کردم از توی رختخوابت قلط خوردی افتادی بیرون از بس گرمایی هستی .ظهر میری پیش مامانی امیدوارم امسال هم به خیرو خوشی بگذره ومادر مهربونم رو خدا تن سالم بده که اینقدر کمک حال من و خاله ست.از اداهای بامزت بگم تازه گیها وقتی میخوای چیزی رو به زور ازش بگیری مخصوصا از داداشی اخم میکنی بعد با تن صدای بلند میگی :دع...دع وانگار سیمت گیر کرده انقدر میگی تا طرف تسلیم بشه .این هفته هفت تا کلمه با صدای س رو باهات تمرین کردم .اتل متل رو هم میخونی تا میگیم پاهات و دراز ...
نویسنده :
مامان صبا
9:48